عشق من بی نهایتی است مطلق...

وقتی که نگاهت به دلم داد درود

در کاغذیِ سینه، تو را عشق سرود

امواجِ عطش تا تپشِ مهر رسید

احساسِ تبی بر دلِ من روی نمود

زهرا حکیمی بافقی (الف_احساس)

عشق من بی نهایتی است مطلق......

چه احساسِ دلم نالان شد و، بی‌تاب!دمادم شد، دلِ جامِ درونم، آب!دلم سرد است، از بی‌مهری دنیا؛نگاهم باز، بالاهاست؛ تا... مهتاب!زهرا حکیمی بافقیالف_احساس´¨*•.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•*´¨*http://i عشق من بی نهایتی است مطلق......

از بس که گلِ عاطفه‌اش، ناب و نکوست
وصفش شده جاری به لبِ دشمن و دوست
سردار شده، سرّ تمامِ اشعار
احساسِ جهان، پُرتپشِ از هیبتِ اوست
زهرا حکیمی بافقی 
الف_احساس

عشق من بی نهایتی است مطلق......

وطن هر روز، دردی تازه دارد؛
درونش، بغضِ بی‌اندازه دارد؛
ورق‌های کتاب زندگانیش،
مدام از حسّ غم، شیرازه دارد...
زهرا حکیمی‌بافقی(الهه‌ی احساس)
 

روان جان باختگان سانحه‌ی هوایی هیجدهم دیماه ۹۸‌ شاد! 

چه حیف شد گُلِ وجود نخبگانِ جوانی که در این حادثه‌ی دردناک سوختند!

عشق من بی نهایتی است مطلق......

غم‌انگیز است؛ غم‌انگیز، حقیقتِ تلخی که شاهدش بودیم.اشتباهی دردناک و فراموش ناشدنی است سوختن پرستوهای مهاجر. کدام عذرخواهی می‌تواند این اشتباه را جبران کند؟؟؟کدام سخن می‌تواند التیامی باشد بر زخم قلبِ عشق من بی نهایتی است مطلق......

شدم در، عشقِ تو، لیلای مجنون

شد احساسِ درونم، غرقه‌ی خون

نمی‌خواهی بفهمی، هرگز این را

که می‌بارد دلم، در هجرت اکنون

زهرا حکیمی بافقی (الف_احساس)

عشق من بی نهایتی است مطلق......

شکستی، قلبِ چون آیینه‌ام رادل و، حسّ دلِ بی‌کینه‌ام راشدم لیلای مجنونت؛ ولی تونکردی، التفاتی سینه‌ام رازهرا حکیمی بافقی (الف_احساس) عشق من بی نهایتی است مطلق......

پناهِ لحظه‌های شورشِ قلبِ شکسته!

بخوان حسّی، که از مهرت، میانِ جان نشسته!

نگو بردار، دست از عاشقی‌های دلِ خویش؛

که بس مجنون شده، لیلای قلبِ زار و خسته!

زهرا حکیمی بافقی (الف_احساس)

عشق من بی نهایتی است مطلق......